محل تبلیغات شما

الف)
خیلی اوقات فقط دنبال نشانه ای می گردیم در حرف هایش.
دنبال نام خودمان می گردیم یا چیزی که در نهایت به ما ختم شود.
امید واهی.
بگو که مخاطب همه ی پیام هایت من بودم.
بگو که پشیمانی.
اعتراف کن لعنتی.
بگو که دوستم داشتی.
بگو که دلت برایم تنگ شده.
بگو که مقصود همه ی حرف هایت منم و له له می زنی که بیایم دوباره با تو فقط حرف بزنم.
بگو که فهمیدی چه را از دست دادی.
بگو که اشتباه کردی که گذاشتی برم.
بگو غلط کردی.
بگو.

ب)
می خواستم برایت بگویم که دلم تنگ شده.
می خواستم بگویم که هنوز هم یاد آوری لمس تنم, 
یادآوری تمام به دیوار چسبانده شدن ها و بوسیده شدن ها.
یادآوری زمزمه های در گوشت 
یادآوری تمام اغواهایت
و خیلی چیزهای دیگر در جسم و جانم غوغا می کند.
می خواستم بگویم هنوز هم دلم تنگت می شود.
هنوز هم دوستت دارم و تا سال های سال مخاطب تمام عاشقانه هایم احتمالا تویی.
اما عزیز جان!
این ها برای با تو بودن کافی نیست.
هست؟
و تو خود بهتر می دانی!

ج)
فکر می کنم با کسی دیگر بودن, جایی که خودت را با کسی قسمت می کنی و از آنش می شوی و کسی نیز خود را با تو قسمت می کند سر منشا تمام تناقض هاست.
یادم می آید تا قبل از این که علاقه به دلم بیافتد همیشه دو دو تایم چهار می شد.
اما الان گاهی می شود ده گاهی می شود  صفر.
می خواهم با تو حرف بزنم.
و نمی خواهم با تو حرف بزنم.
می خواهم خیلی چیزها را بدانی.
و نمی خواهم خیلی چیزها را بدانی.
می خواهم این را بفهمی.
و خدایا کاش این را هرگز نفهمی.
می خواهم مرا دوست داشته باشی.
و نمی خواهم مرا دوست داشته باشی.
می خواهم بین ما فاصله ای نباشد.
و می خواهم دور ترین آدم کره ی زمین به من باشی.
دوستت دارم
و از تو متنفرم.

پ.ن:

ولی عزیزم تنها یک چیز است این وسط در مورد تو و تمام آدم هایی که زمانی واقعا قلبم به آن ها تعلق داشت ثابت می ماند:

نمی توانم ببخشمتان.

و نمی توانم فراموشتان کنم.

36."مرا داستایوسکی بخوان"

35."That poor girl has lost her way"

33."بذار برات از معشوقه ام بگم فیت"

خواهم ,بگو ,تو ,نمی ,تمام ,حرف ,بگو که ,می خواهم ,با تو ,و نمی ,حرف بزنم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زاخیل علمي ویب پاڼه علمی .آموزشی .فرهنگی و اجتماعی نغمه‌های ری‌ را