محل تبلیغات شما

بعد از دو سال سکوت عکسی از صفحه ای از دفتری که برایش نوشته بودم را برایم فرستاده و من شرمنده ی تمام محبتیم که در این به یاد ماندن ظریف موج می زند.
یاد آور روزهای بهتر, با آرزوهای بزرگ تر, دوستی های عزیز تر و عواطفی که دیگر نمی دانم از کجا می آمد که برای رفیقی هر برگ دفتر را با یک حال و هوا و آهنگی خاص آن حال و هوا پر می کردم.
و حافظه ام بیش از این یاری نمی کند.
به یاد پنج سال گذشته:
برای دست خطی که بهتر
زندگی ای که واقعی تر
غم هایی که بزرگ تر
و قلبی که کوچک تر شده.

پ.ن:"ر" عزیز آیا تو همان انسان پنج سال پیش باقی ماندی؟
با موهایی بلند حافظه ای قوی و قلبی بزرگ؟
آیا زمان تو را دستخوش دگرگونی خویش نساخته؟
درگیر چیزهایی مثلا مهم تر؟
آیا مثل همه ی ما بزرگ نشدی؟
دوست دارم که این را باور کنم.

36."مرا داستایوسکی بخوان"

35."That poor girl has lost her way"

33."بذار برات از معشوقه ام بگم فیت"

ی ,یاد ,سال ,ای ,تر ,حال ,ی ما ,همه ی ,ما بزرگ ,حال و ,و هوا

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گذر زمان