محل تبلیغات شما

بذار
تشبیه کنم برات
فرض کن
یه روز آفتابی باشه
که خیلی کم
یه ابری می آد جلوی خورشید رو می گیره گاهی
این خوشحالی منه
در مقابلش
ناراحتیم
شب سیاه
بی ماه
کم ستاره
گاهی یه شهاب رد می شه
روشن می کنه
می ره
دو سه تا ستاره کوچولو کم نور
اون دور دورا
یکی دو تا نزدیک
ولی تاریکیه
این چیزیه که من توش زندگی می کنم
من اکثر اوقات غمگینم
فرق ذوق
ماژیک خریدن
پاستیل خوردن
و برنامه ریزی کردن
با دلتورا خوندن
و زیر اون درخت ها از هازمین گفتن
فرق تلاش برای شطرنج یاد گرفتن
با بردن تو وسطی
نمی تونم حسش رو بهت بگم
برای خودم خیلی واضحه
ولی نمی تونم بهت بگم چیه برام
و چرا انقدر برام مهمه
دوباره حس کردنش
ولی مهم نیست که من چند بار دلتورا بخونم
یا وسطی بازی کنم
یا وسط حیاط فرش بندازم و زردآلو بخورم
یا تو شهرک راه برم
فقط بدترش می کنه
چون حس اون رو نمی ده
چون چیزی که فرق کرده منم
دنبال چیزیم که به من اون حس رو بده
همین!

36."مرا داستایوسکی بخوان"

35."That poor girl has lost her way"

33."بذار برات از معشوقه ام بگم فیت"

رو ,حس ,اون ,تونم ,بهت ,نمی ,که من ,کردنشولی مهم ,مهم نیست ,نیست که ,حس کردنشولی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرتره ای از طبیعت